گل نرگس...

سلام برگل نرگس
به نام آن كه انسان را مسافر كاروان انتظار گردانید
سلام اى گل نرگس، اى كه شیرین ترین انتظار، انتظار توست
و بهترین منتظر، منتظر توست
مى توانم در یك كلمه پر معنا بگویم:
گر عشقى هست و عاشقى
نام تو معشوق و من عاشق و شیفته توأم
در انتظارت مى مانم و از خداى بزرگ مى خواهم كه ظهورت را نزدیك گرداند
ما محتاج یك نگاه گذراى شما هستیم،
زودتر ظهور كن و قلب رهبرمان را شاد گردان
ما و رهبرمان در انتظار تو مى مانیم.
خدا كند كه بیایى و ما هم یكى از یارانتان باشیم
به جز دستهای پر قدرت تو راهی نیست
که قلب پر از فراموش من از نام پر از حیاط تو آکنده شود و می دانم ،
می دانم مهربانی تو را آن قدرت هست
که قلبم را چنان وسعتی بخشد که از محبت تو سیراب شود.
آقای من کرم کن و بر من بتاب ...
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۲۴ ب.ظ توسط
|
می خواهم غربتت را حکایت کنم؛ غربتی که دوازده قرن است ریشه دوانیده؛ غربتی که اشک آسمان و زمین را جاری ساخته؛ غربتی که حتی برای برخی محبانت، غریب و ناشناخته است؛ غربتی که اجداد طاهرینت پیش از تولد تو بر آن گریسته اندمن از تصویر این غربت و غم ناتوان ام از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آنها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که تو را به دور دست ها تبعید می کنند؟ از آنها که تو را دست نیافتنی جلوه می دهند؟ از آنها که به نام تو مردم را به دکه های خویش فرا می خوانند؟